Thursday 6 November 2014

مینویسم ، میخونی
بی جواب 
بعضی وقتا شوخی شوخی ، جدی میشه.
امان از وقتی جدی میشه
....
جوابی نیست دیگه براش

تخیلاتمون رو جدی نگیریم.

بعد از مدتها
بازگشت به اصل خویشتن 

Thursday 16 January 2014

مرثیه ای برای عربت

ساناز نظامی  دختر مهربونی که پس از مرگشم مهربونی هاش قطع نشد و با اهدای اعضای بدنش به ۷ نفر دیگه زندگی بخشید .
سوال من اینه تو که زنی بودی با همه امکاناتی که بیش از حتی داشته های یه فرد عادیه ...تحصیلات، زیبایی، هوش ...اعتماد به نفس ... چی تو این مرد دیدی که فکر کردی به عنوان همراهت توی راه زندگی میتونه گام برداره؟

Monday 13 January 2014

آدم نهنگا رو می بینه بدبختیای خودش یادش می ره.

Saturday 11 January 2014

تو زندگی بعدیم سعی میکنم دایناسور بشم که نسلم منقرض بشه . 
بازگشت